متن

سبک زندگی متعالی


زندگی متعالی تحقّق نمی‌یابد مگر با نگاه حقیقت نگر. رهایی میسّر نیست مگر با وصول به حقیقت بیکران، و خوشبختی و رستگاری نخواهد بود مگر با حضور خداوند و عشق الهی. پس  تسلیم حقیقت یگانه باشید و در حضور خداوند، عاشقانه زندگی کنید.

 

در تفكر متعالی، متفكر، مشاهده‏گر نیز هست. اگر ظاهرگراست باطن‏گرا هم هست.  زیرا او تسلیم آگاهی است وخودآگاهی راهی به سوی تكامل است.


 متفكر مشاهده‏ گر با نگاهی آگاهانه در برخورد با مسایل سؤال می‏كند و حقیقت را می‏یابد. و این گونه جریان شناخت حقیقی در زندگی‏ اش پدیدار می‏گردد. برای یافتن حقیقت تلاش می‏كند آنگاه حتی اگر حقیقت را پیدا نكند حقیقت او را می‏ یابد
 
شناخت مانند دانه‏ ایست كه پوست آن صورت است و مغز آن حقیقت. او پوسته را می‏ شكند و مغز را می‏ خورد. به باطن امور توجه می‏كند و آنرا می‏فهمد در این حال رابطه باطن او با باطن هستی برقرار می‏شود و جریانی زنده میان این دو برقرار می‏گردد
 
با آنچه مواجه می‏شود گوش می‏كند ، می‏فهمد كه چه می‏خواهد بگوید. به پشت پرده‏ هایش نظر می‏ افكند و می‏ بیند او كیست و منظورش چیست؟ به صورتها اكتفا نمی‏كند و سیرتها را نگاه می‏كند. از بیرون پدیده ها می‏گذرد و به درون پدیده ها می‏رود
 
اول از مهمترین امور شروع می‏كند و آنها را اگاهانه می فهمد، از خود و از ضروری‏ ترین ابعاد زندگی‏اش شروع می‏كند، از كلام كه اثری تعیین‏ كننده بر سرنوشت دارد، از اندیشه‏ ها و بینش‏های بنیادی، از عادات و اعمال و روابط. از قالبی كه در آن است و نقشی كه در اجتماع و خانواده به عهده گرفته است، از آنچه در زندگی‏اش به كرّات تكرار می‏شود. اول به سراغ تعیین‏ كننده‏ ترین عوامل زندگی‏اش می‏رود. به اصل‏ها می‏پردازد و فرع‏ها را كنار می‏گذارد. به حساس‏ ترین امور توجه می‏كند و حقیقت  آنها را درک می کند. این فهم خودبخود اثر خواهد كرد. شاید به آهستگی اما اثر خواهد كرد. شناخت حقیقی محصولات فراوانی دارد و انسان به این محصولات شدیداً نیازمند است
 
او باید جریان فهمیدن و نه صرفاً نامیدن را شروع كند. مهم شروع آن است. اصراری بر این نیست كه حتماً فهمیده شود چون حتی اگر كسی راه را برود و نفهمد كه این بعید است، جریان آگاهی به حركت خود ادامه می‏دهد و بالاخره فرد را به حقیقت می‏رساند. و گاهی این معناست كه بسوی او می‏ آید و بر او آشكار می‏گردد

 تا فهم‏ اش كامل نشده قضاوت نمی‏كند و حكم را صادر نمی‏كند
 
و اگر با وجود كامل نشدن حقیقت، مجبور به قضاوت شد، از حكم قطعی خودداری میکند.


 قضاوت و صدور حكم، جریان فهم را متوقف می‏كند پس خوبتر آنكه هنگامی رخ دهد كه دانایی در موضوع، به تناسب شرایط، كامل شده و اگر لزومی به آن نیست چه بهتر كه حتی در چنین شرایطی هم از آن پرهیز می‏كند

 

123movies