سکانداری ذهن چگونه؟
بسیاری از ما انسان ها بصورت ناآگاهانه ، به این موضوع توجهی نداریم که به چه چیزهایی می اندیشیم.شاید کمی عجیب به نظر برسد که اکثریت قریب به اتفاق ما معمولا نمی دانیم در ذهن مان چه می گذرد و از این مهم تر حتی نمی دانیم این افکار چه تاثیری می تواند روی سبک زندگی ما داشته باشد.
در ذهن خود تعابیری مختلف، ازکلید واژه های متفاوت میسازیم؛با حواس خود مطالب مختلف را درک کرده ،به ذهن می فرستیم ؛آموزش های فرهنگی و برنامه ریزی های آموزشی را در قالب فکر به ذهن خود وارد می کنیم.
یکی از مهم ترین گام هایی که می توانیم در زندگی به سوی شادکامی و موفقیت برداریم انعطاف پذیری ذهن ماست . این کار را می توانیم با تمرین ((انسان این زمانی و این مکانی)) یا به عبارتی حضور در لحظه به صورت آگاهانه تمرین کنیم.
افراد منفی معمولا دایره ی افکار محدودی دارند و مرتبا به دور یک حلقه ی تکراری می گردند . آنها اغلب در مورد موقعیت خودشان و افرادی که اطرافشان هستند و به طور کلی همه چیز، نگرشی منفی دارند.
این افراد حرف های تکراری شان را بارها و بارها تکرار می کنند. انگشتشان را آماده نگه داشته اند تا مدام اطرافیان را مقصر کارهای خود بدانند و فراموش می کنند خودشان مسئول تمام کارهایی هستند که اتفاق می افتد. بعد تعجب می کنند که چرا همیشه ناراحت هستند. البته هرگز نباید روی احساسات خود در پوش گذاشت. احساسات عمیق تر از افکار هستند .به هر حال اگر احساس بدی داشته باشیم ،باز هم به طور عمیق تر نوعی حس منفی به ما دست می دهد و باعث ایجاد منفی گرایی در درون ما می شود ،اما به نظر می رسد بیشتر اوقات هیچگونه کنترلی روی احساسات خود نداریم . با خواندن این مطلب یاد می گیریم که تا آنجا که بخواهیم می توانیم افکار خود را کنترل نماییم .
بیشتر دانشمندان براین باورند که هر چه فکر می کنیم و روی آن تمرکز داریم ،برایمان اتفاق می افتد و به حقیقت می پیوندد. اندیشه نیز بعد از مدتی به عینیت تبدیل می گردد . یکی دیگر از موارد مهم که باید به آن توجه داشته باشیم، قانون چرخه در طبیعت است ؛به این ترتیب که افکار منفی باعث ایجاد احساسات منفی می شود و پیرو آن، اعمال منفی از ما سر می زند .این امر سبب ایجاد وضعیت منفی در وضعیت زندگیمان می شود و همین امر به نوبه ی خود سبب ایجاد افکار منفی تر در ذهن مان می شود. البته موضوع خوشحال کننده این است که چرخه ی فوق الذکر در مورد افکار مثبت نیز مصداق دارد. از هر دو طرف می توان به قضیه نگاه کرد به هرحال این ابزاری است که کائنات در اختیار ما قرار داده است و به خود ما بستگی دارد که چگونه از آن استفاده کنیم .
با یک مثال دیگر می توانیم موضوع را روشن تر کنیم . تصور کنیم این چرخه یک برکه است ،گاهی اوقات به طور مثال زمانی که در خوابی عمیق و راحت هستیم ،برکه ی ما زلال و صاف است. زمانی که با زخم ها و آسیب های احساسی به صورت ناآگاهانه مواجه می شویم ،در برکه ی ما گل و لای بوجود می آید ، افکار منفی در آن غوطه ور میشوند . افکار خوداگاه ما سطح این برکه را می پوشانند و احساسات مان ، عمق آن را تشکیل می دهند . هرگونه تغییر در اعماق برکه می تواند روی آب های سطحی تاثیر گذار باشد و هرگونه تلاطم در آبهای سطحی روی آبهای پایین تر تاثیر می گذارد.
جریانی که به طور کل برای بیشتر افراد اتفاق می افتد به این شرح است:یک نفر تصمیم می گیرد دامنه ی افکار و به طور کل زندگی خود را مثبت کند ،اما همچنان احساس خوبی به او دست نمیدهد . مسئله ای که در اینجا اتفاق می افتد صرفا به این شکل است که چون فرد در مراحل ابتدایی تغییرات درونی قراردارد، ممکن است دچارتضادهایی شود. چون مجموعه تغییرات ازسطح به عمق اتفاق می افتد،اعماق وجود ما سعی می کند نوعی مقاومت را اعمال کند وکنترل امور را به دست گیرد. به همین دلیل می توان گفت مراحل ابتدایی اهمیت بیشتری دارند.
شاید درنگاه اول انجام دادن این کار کمی دشواربه نظر برسد،اما به صورت واقعی این طور نیست. فقط کمی زمان و قدری تلاش بیشتر میخواهد. نوعی فیلتر وجود دارد که اجازه نمی دهد افکار مثبت به سطوح درونی تر نفوذ کنند . به همین دلیل روند تغییر ما نیازمند زمان بیشتری است.زمانی که روی افکار مثبت پافشاری کنیم،سطوح زیرین ابتدا آرام شده،سپس متوقف می شوند و نهایتا مطابق خواسته ی ما تغییر می کنند . پس از آن می توانیم شاهد احساسات مثبت خود باشیم. در این موقعیت ما نه تنها خوب فکر می کنیم،بلکه احساس خوبی هم به ما دست می دهد وزمانیکه ایده ای منفی به ذهن مان راه پیدا می کند،به سرعت خارج می شود وتاثیر کمتری روی ما می گذارد،اما به راستی چرا باید چنین کاری انجام دهیم؟چرا باید مراقب فکر کردن خود باشیم؟چرا باید شیوه ی فکر کردن خود راتغییر دهیم؟
اگربخواهیم به این سوالات پاسخ بدهیم،باید بگوییم آیا دوست داریم خوشحال باشیم؟چگونه می توانیم خوشحال باشیم درحالی که هر لحظه یک فکرمنفی به سوی ذهن ما روانه می شود؟آیا در حالی که افکار منفی به صورت ناآگاهانه، سرزنش گر و ناراحت کننده کنترل ذهن ما را دردست میگیرند،می توانیم انتظار شادکامی داشته باشیم؟ اگر می خواهیم خوشحال باشیم ، طرز فکر خود را آگاهانه تغییر دهیم.اگرمی خواهیم دایره ی افکار خود را تغییر دهیم،ابتدا باید نوع نگرش خود را قبول کرده، تعیین کنیم که آیا منفی گرا هستیم یا خیر؟اما هیچ گاه نباید اجازه دهیم احساس گناه به ما دست دهد.
اگر احساس گناه داشته باشیم،هیچ گاه نمی توانیم از افکار خود دست برداریم و به مثبت اندیشی برسیم.
